جدول جو
جدول جو

معنی علی کامل - جستجوی لغت در جدول جو

علی کامل
(عَ مِ)
ابن علی محمد (علی فهمی کامل...). نویسنده و مورّخ و سیاستمدار بود. وی در سال 1287 هجری قمری در قاهره متولد شد و در مدرسه زبانهای خارجی و دبیرستان نظام تحصیل کرد و وارد ارتش شد سپس از ارتش استعفا داد و با برادرش مصطفی کامل در جنبشهای ملی شرکت کرد و حزب وطنی را تأسیس کردند و سرانجام در بیست وششم جمادی ثانیۀ سال 1345 هجری قمری در قاهره درگذشت. او راست: 1- الاقتصاد السیاسی. 2- سیره مصطفی کامل فی أربعه و ثلاثین ربیعاء در نه جلد. 3- المسأله المصریه. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ ؟)
امیر شیخ علی کاون، وی برادر طغاتیمور بود. در سال 741 هجری قمری این امیر شیخ علی کاون، برادر خود طغاتیمور را ملامت کرد که دو نوبت به عراق لشکر کشیده است ولی در هردو نوبت شکست خورده است و برای اینکه آن شکست ها را جبران کند، شیخ علی خود به عراق آمد ولی در حدود ابهر زنجان از سپاهیان ملک اشرف شکست خورد و به مازندران گریخت. و در همان سال از طرف برادر مأمور سرکوب سربداران شد اما در جنگی که با امیرمسعود و شیخ حسن جوری کرد به قتل رسید. (از تاریخ مفصل ایران، مغول، عباس اقبال ص 361 و 470) (حبیب السیر چ خیام ص 360)
لغت نامه دهخدا
(عَ کَ)
دهی است از بخش نمین، شهرستان اردبیل و دارای 200 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
علی الحال. علی ای حال. بر هر حال. در هر حال. به هرحال. رجوع به ’علی ای حال’ شود:
نوگشته کهن شود علی حال
ور نیست مگر که کوه شروین.
ناصرخسرو.
ور در جهان نیند علی حال غایبند
ور غایبند بر تن ما چون که حاضرند.
ناصرخسرو.
زین جهان مندیش و او راگیرکو به از جهان
سر به از افسر علی حال، ارچه نیکو افسر است.
عنصری.
گرگ بر اطراف این حظیره روان است
گرگ بود بر لب حظیره علی حال.
منوچهری.
دینار دهد، نام نکو باز ستاند
داند که علی حال زمانه گذران است
منوچهری
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بُ)
ابن مجاهدبن مسلم بن رفیع کابلی رازی کندی. مکنی به ابومجاهد. رجوع به کابلی (ابومجاهد علی بن...) و علی (ابن مجاهدبن مسلم...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ تِ)
ابن ابراهیم بن محمد بن اسحاق کاتب. از عالمان بود واو را کتابی است در نسب بنی عقیل که در سال 884 ه. ق. تألیف کرده است. (از معجم الادباء ج 12 ص 216)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
میر علی کاشی، وی معاصر شاه عباس اول بود و شعر نیز میسرود. نصرآبادی ابیاتی از اشعار او را نقل کرده است. رجوع به تذکرۀ نصرآبادی فصل سیزدهم ص 484 شود
لغت نامه دهخدا
(عَیِ)
ابن محمد مشهور به نصیرالدین کاشی. متکلم و فقیه و محدث متوفی در سال 755 هجری قمری و شهرت اورا حلی نیز آورده اند. او راست: 1- الاعتراضات علی تعریف الطهاره. 2- تعلیقات علی هامش شرح الاشارات. 3- حاشیه بر شرح التجرید اصفهانی. 4- حاشیه بر شمسیه. 5-شرح طوالع بیضاوی. (از معجم المؤلفین از فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 326 و تذکرهالمتبحرین ص 490)
ابن مراد کاشی. ملقب به علاءالدین. متوفی در سال 624 هجری قمری او راست: زبدهاللغه به زبان فارسی، که در دو قسمت است قسمت اول در اسماء و قسمت دوم در افعال. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 953)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ ظِ)
ابن محمد بن حسن بن محسن بن حسن المرتضی اعرجی کاظمی. فقیه متوفی در سال 1349 هجری قمری او راست: 1- تحفهالمشتغلین فی شرح باب الاستثناء من شرح بدرالدین. 2-التقریب فی ایضاح التهذیب، در منطق. 3- المقاصد العلیه فی شرح اللمعه الدمشقیه. (از معجم المؤلفین)
ابن مکی کاظمی. ادیب و شاعر متوفی در سال 1246 هجری قمری او را مجموعه ای است از اشعار. (از معجم المؤلفین)
ابن محمد بن علی بن ابی المعالی الصغیربن ابی المعالی الکبیر طباطبایی اصفهانی کاظمی حائری شیعی امامی. رجوع به علی طباطبائی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن حسین کاکی. وی برادر ماکان بن کاکی است و در گرگان میزیست. پس از درگذشت ابوالقاسم جعفر بن ناصرکبیر (304-311 هجری قمری) که حاکم طبرستان و مدعی حسن بن قاسم داعی صغیر، در حکومت بود، برادرزادۀ او ابوعلی محمد بن ابوالحسین احمد بن ناصر کبیر (312-315 هجری قمری) در آمل علم حکومت برافراشت. اما ماکان بن کاکی که از امرای گیلان بود و دخترش در حرمسرای ابوالقاسم جعفر بن ناصر کبیر می زیست، دخترزادۀ خود اسماعیل بن ابی القاسم را با وجود خردسالی به پادشاهی برداشت و ابوعلی محمد رادستگیر کرد و نزد برادر خود علی بن حسین کاکی به گرگان فرستاد. علی بن حسین مقدم ابوعلی را گرامی داشت و با وی به احترام رفتار کرد و شبها با او مجالس عیش ونشاط به پا می کرد، و سرانجام شبی ابوعلی پهلوی علی بن حسین را با کارد بدرید و خود حکومت بلاد جرجان را به دست گرفت و آنگاه مازندران را نیز تسخیر کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 414). و نیز رجوع به سادات علوی، ذیل شرح حال ’داعی صغیر’ در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی است از دهستان کنار بروژ، بخش صومای، شهرستان ارومیّه. دارای 153 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(عَ کَ)
دهی است از دهستان پشت بسطام، بخش قلعه نو، شهرستان شاهرود. دارای 100 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود. و محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مِ)
ابن حسین بن علی اصفهانی باقولی ضریر، مشهور به جامع و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به ابوالحسن (علی بن حسین...) و علی (ابن حسین...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ کُ)
ابن عبدالله بن محمد بن عبدالملک بن یحیی بن ابراهیم حمیری کتامی فاسی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی قطان شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ کَحْ حا)
ابن عیسی بن علی کحال. طبیب بود و در امراض چشم تخصص داشت و در سال 430 هجری قمری درگذشت او راست: تذکرهالکحالین فی العین و أمراضها. و صاحب ذخیرۀ خوارزمشاهی ’اندر علاج شرتاق’ از وی نقل کند. (از معجم المؤلفین از عیون التواریخ ابن شاکر ص 182 و فهرس مخطوطات الطب بالظاهریه و عیون الانباء ابن ابی اصیبعه ج 1 ص 247 و کشف الظنون حاجی خلیفه ص 390 و فهرست کتاب خانه دانشگاه تهران ج 3 ص 732). و رجوع به ذخیرۀ خوارزمشاهی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ گِ دَ)
دهی است از دهستان برکشلو، بخش حومه شهرستان ارومیه. دارای 100 تن سکنه. آب آن ازنهر شهرچای تأمین میشود. و محصول آن غلات، توتون، چغندر و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
علی الوحید علی یامی، ابن حاتم بن احمد یامی. آخرین تن از بنی حمدان یمن. رجوع به علی حمدانی (ابن حاتم...، شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مِ)
ابن سعید بن محمد بن احمد بن محمد بن حسن بن محمد بن علی بن محمد بن حسین بن عبدالسلام بن عبدالمطلب حر عاملی جبعی. رجوع به علی حر شود
ابن محمد بن مکی بن عیسی بن حسن بن عیسی شامی عاملی جیلی. ملقب به نجیب الدین و مشهور به ابن مکی. رجوع به علی شامی شود
ابن محمد بن مکی عاملی جزینی. مکنی به ابوالقاسم و ملقب به ضیاءالدین و حسام الدین و رضی الدین. رجوع به علی جزینی شود
ابن حسین بن عبدالعالی کرکی عاملی. مشهور به محقق ثانی، و محقق کرکی، و شیخ علائی، و مولی مروج. رجوع به علی کرکی شود
ابن محمد بن علی بن محمد بن یونس بیاضی عاملی. ملقب به زین الدین و مکنی به ابومحمد. رجوع به علی بیاضی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
سلطان علی بیگ علی شاملو، وی نوادۀ علیقلی خان شاملو ترکمان و در زمرۀ یساولان بود. و شعر نیز میگفت و او را یک مثنوی بر وزن ’تحفهالعراقین’ است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 395 از آتشکدۀ آذر ص 14 و تذکرۀ خوشگو و تذکرۀ غنی ص 61 و تذکرۀ حسینی ص 135)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن محمد بن خالد بلاطنسی شامی شافعی. ادیب و از اهالی دمشق بود. و در سال 936 هجری قمریدرگذشت. او راست: نزههالناظر و بهجهالخاطر فی الادب، نظم و نثر. (از معجم المؤلفین از ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 642 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 743)
ابن احمد شامی خزرجی. مکنی به ابوالحسن. از فضلای قرن 11 هجری قمری بود و در سال 1033 درگذشت. او راست: مبادرهالاسعاف بنظم اجواد بعض الاشراف. (از معجم المؤلفین از دلیل مؤرخ المغرب ص 451)
ابن جهم بن بدربن جهم بن سعود قرشی شامی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جهم. رجوع به ابن جهم و علی (ابن جهم بن...) شود
ابن محمد بن علی بن عبدالرحمان بن عراق شامی حجازی شافعی. مشهور به ابن عراق و ملقب به سعدالدین. رجوع به علی حجازی شود
ابن عبدالمحسن بن دوالیبی بغدادی شامی حنبلی. مکنی به ابوالمعالی و ملقب به عفیف الدین. رجوع به علی دوالیبی شود
ابن عبدالقادر حسنی شامی قاهری أزهری شافعی. مشهور به سید فرضی و ملقب به نورالدین. رجوع به علی فرضی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مِ)
ابن ابراهیم رامزبن ابراهیم حسن. وی دارای درجۀ دکتری در طب بود و در موسیقی و نقاشی و رسم توانایی داشت. و تحصیلات خود را در ایتالیا و آلمان به انجام رسانده بود. تولد او در قاهره در سال 1292هجری قمری و وفاتش در نهم حزیران سال 1346 هجری قمری بوده است. او راست: کتابی درباره نباتات کشورهای گرمسیر. (از معجم المؤلفین بنقل از معجم الاطباء ص 296)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن قاسم سعدی حلبی رامی. او راست: التعلیم و الاعلام فی رمی السهام، که آن را برای امیر برسبای چرکسی تألیف کرد. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 425)
لغت نامه دهخدا
(عَ سا لِ)
علی محمد سالم بن سالم. وی در سال 1312 هجری قمری در قید حیات بود و مدتی در جامع احمدی در طنطا بخدمت علم مشغول بود. او راست: 1- الانتقاد الادبی علی ستارات اشعار السید محمد القصبی التی وصفها فی کتابه المسمی بالعقد الذهبی. 2- الانتقاد الادبی فی الرد علی الشیخ احمد الظواهری. (ازمعجم المؤلفین از معجم المطبوعات سرکیس ص 1369)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ جَ ل ل)
ابن منصور بن عبیدالله خطیبیی اصفهانی بغدادی مکنّی به ابوعلی و مشهور به اجل لغوی. رجوع به علی خطیبی شود
لغت نامه دهخدا